مقدمه ی شاعر درباره ی شعر :" من گاهی فکر می کنم که چرا در کشورهای خارج یک مسئولی اشتباهی می کند فوراً استعفا می دهد حتی اگر مستقیما اشتباه از خودش نباشد و از زیر دستانش باشد. ولی در کشور ما استعفا که نمی دهند هیچ ، دریغ از یه عذرخواهی خشک و خالی ، این همه هواپیما می افتد و ... بعدش با خودم فکر کردم بد نیست تمرین کنم اگر روزی در این مملکت کاره ای شدم یاد بگیرم عذرخواهی کردن از مردم رو."
مردم ایران دمادم معذرت .......................معذرت هر لحظه هر دم ، معذرت مشکلات اقتصادی رو ببخش ---------------مشکل فرهنگی رو هم ، معذرت خنده روی لب اگر خشکید و جاش ...........پر شده تبخال ماتم ، معذرت
شنیده ام خر سوزی داشت حاج محسن...........سپرد جان و وداع کرد دار فانی را نگشت راز سَقَط کردنش به کس معلوم.............ندید چون کسی از او غم عیانی را چو نیست علّت این مرگ بر کسی روشن..........از این سبب بکند هر یکی بیانی را یکی به خنده بگوید که مُرد از پیری ..................یکی کند سببش مرگ ناگهانی را یکی دگر که بَرَد پی به کار حیوانات ...................کند دلیلِ سَقَط،ضعف و ناتوانی را دلیل مرگ،ز صاحب الاغ چون پرسند.................سبب قضا بداند و تقدیر آسمانی را ولیک علّت مرگش اگر زِمن پرسند....................کنم حکایت کم یابی و گرانی را بهای جو چو بدید از بهای جانش بیش...............نخواست جان به این مفتی و مجانی را نداشت قدرت گفتن وگرنه خر می گفت.............دلیلِ مُردن و پایان زندگانی را .